اگر کربلا بودم....

سوالی وجدانی؟؟؟

_سوالی به شدت مرعب،دائما از آن گریران بودم و آن اگرخداوند مقدر کندکه در سال ۶۱ هجری معاصرامام حسین علیه السلام بودم ؛حقا موقعیت خودرا دربرابر اطرافیان امام (ع) را چگونه میبینم؟

_آیا همچون اهل شام تماشاگری بیش نبودم ؟
_یاهمچون اهل مدینه از یاری امام باز می مانده ام؟
_یا همچون اهل کوفه به طمع وعده های یزید ملعون به آن حضرت پشت میکردم؟
_یا اینکه دنیا و تجارت و اموال و اولاد و عیال راترک  وبه سوی بیابانی بی آب و علف وگرمای سوزان که متراکم از خون و عطش و قربانیست میگریختم؟

[صدقونی انا غیر قادر علی الاجابه بکل صراحه]

باورکنید از پاسخگویی صریح ناتوانم.

*چرا؟*

?️کسی که هر صبح باخودو فِراش درنبرداست تا برخیزد بر صلاه؛آن هم ازهدُ متاعی است، پس چگونه میتواند همراه امام حسین (ع)باشد؟

?️کسی که نمیتواند همراه حق و ضدباطل و پابر دل بگذارد واز منافع شخصی روی برگرداند چگونه همراه امام حسین (ع)باشد؟
?️کسی که خیری به ارحام و برادرانش نمی رساند هرچند اندک؛چگونه میتواند همراه اباالفضل ع باشد؟
?️کسی که نمیتواند از زر و برق دنیا و تجملات و بما هوات النفس چشم بپوشاندچگونه میتواند همراه علی اکبر ع باشد؟
?️کسی که در طول زندگی نمیتواند تصمیم قاطع بگیرید و بین بهشت و دوزخ اختیار کند چگونه همراه حر ریاحی همراه باشد؟
?️ و در آخر بانوی جوانی که تاب حجاب را ندارد و ستر آنچه ما آمر الله بهِ  را نمیتواند تحمل کند چگونه میخواهد همراه حضرت زینب در خرابه های شام باشد؟

*درخطاست کسی که معتقد است جوابی  آسانی و بدیهی است بلکه پرسشی سخت و نفس گیرتر از آن است که آنچه تصور میشود؟*

✒به قلم خودم…

کریمه اهل بیت علیها السلام

حضرت معصومه(س) در زبان دانشمندان و فقیهان گرانقدر شیعه به لقب کریمه اهل بیت(ع) یاد می‌شود. از میان بانوان اهل بیت(ع)، این نام زیبا تنها به آن حضرت اختصاص یافته است. به طور کلی، سه زیارت‌نامه حضرت معصومه(س) ذکر شده که یکی از آن‌ها مشهور و ۲ تای دیگر غیر مشهور است. اسامی و لقب‌هایی که برای حضرت معصومه(س) در ۲ زیارت‌نامه غیر مشهور با نام هایی همچون طاهره، حمیده، رشیده، تقیه، رضّیه، مرضیه، سیده صدیقه، سیده رضیه مرضیه و سیدةُ نساء‌العالمین ذکر شده است.

در میان راویان حدیث، فاطمه معصومه(س) با توجه به شناخت محیط سیاسی و اجتماعی خود با درایت و تیزهوشی ذاتی در جهت حفظ سرچشمه زلال نبوی در مسیر امامت گام بر می داشت. فاطمه معصومه(س)، به علت بیان حدیث نبوی به محدثه معروف می شود و بی سبب نیست که از میان برادر و خواهران خود فقط او با امام رضا(ع) دارای چنان مقام رفیع و عظیمی می شود که عالمه و محدثه می شود، عالمه ای که امام صادق(ع) با تجلیل از او پیش از تولدش زیارت همراه با معرفت او را پاداش بهشت نوید داده و شفاعتش را شامل حال تمام شیعیان دانسته است. حضرت معصومه(ع) با وجود تهدیدهای حکام سخت می کوشید تا روایاتی را که بیانگر فضایل علمی بود، برای مردم بیان کنند. مولف کتاب اعلام النساء المومنات حضرت فاطمه معصومه(س) را از جمله راویان احادیث پدربزرگوارشان معرفی کرده است. آن بانو از افرادی نقل حدیث می کند که یکی پس از دیگری صالح، صادق، پرچمدار دین و دنیا و بنیاد علم و دانش و از نسل هدایتگران بوده اند؛ افرادی که نسبت به صداقت و امانت داری و حجت بودن آنها اطمینان وجود دارد و شخصیتی استوار و یقینی راستین دارند. بر این پایه محدثه بودن حضرت معصومه(س) و شهرت او در میان اصحاب حدیث عالمه بودن او را ثابت می کند.

فلسطین باید آزاد شود

مقام معظم رهبری میفرمایند: نبرد آزادسازی قدس، هم جهاد است و هم تکلیف.

فلسطین متعلق به خودِ فلسطینیان است و باید با اراده آنها اداره شود.رهبر معظم انقلاب اسلامی اعلام کرد: ایجاد جنگ در سوریه و یمن و نیز به وجود آوردن داعش همگی از دسیسه‌ها برای مشغول کردن جبهه مقاومت است. رژیم صهیونیستی دوام نمی‌آورد. انتفاضه فلسطین ضد رژیم صهیونیستی باید ادامه داشته باشد.امام خامنه ای در روز قدس سال گذشته بر ادامه مبارزه برای فلسطین و مقابله با تلاش‌های عادی سازی با رژیم صهیونیستی تاکید کرد. امروز روز قدس است؛ روزی که با ابتکار هوشمندانه‌ی امام خمینی(رضوان‌ الله‌علیه) همچون حلقه‌ی وصلی برای هم‌صداییِ مسلمانان درباره‌ی قدس شریف و فلسطین مظلوم تعیین شد؛ و در این چند دهه، در این باره نقش‌آفرینی کرد و از این پس نیز خواهد کرد ان‌شاءاللّه.
رژیم صهیونیستی غده سرطانی در خاورمیانه است. هدف ایجاد رژیم صهیونیستی ایجاد پایگاه دائمی غرب در غرب آسیا است. مذاکرات با آمریکا و کشورهای غربی تجربه تلخ و زیانباری در موضوع فلسطین است.

ودر نتیجه حقیقت آن است که مسئله‌ای به عظمت مسئله‌ی فلسطین چیزی نیست که غیرت و اعتماد به نفْس و هوشمندی روزافزون ملّت‌های مسلمان، اجازه فراموش شدن آن را بدهد.

#روز_قدس#فلسطین#آزادی_قدس#امام_خمینی

https://www.instagram.com/p/COkIzNYjSYW/?igshid=1e445z27fc7mj

تائب حبیب خداست

سفری به مشهدمقدس داشتم،یک شب به وقت اذان با مردی برخوردکردم که گوی سالهاست مرا میشناسد،پس از چند دقیقه صحبت،از من خواست به محلی که مستقر است بروم،بااین که اولین بار بود اورا میدیدم دعوتش را پذیرفتم،معلوم شد گاهی از مستمعین سخنرانیهای ایام محرم و صفر بوده، او مرا میشناخته ولی من از هویت وی بی خبر بودم.

چنددقیقه ایی از مجلس غایب شد،از شخصی که همراه او بود پرسیدم کیست؟وقتی نامش را گفت اورا شناختم؛سالهای جوانی و میانسالی مردی بود قوی،پرقدرت،زورگو،درحدی که زورگویان تهران وقلدران پهلوانان از او حساب میبردند.

در کارمشروب وقاچاق و باج گیری از قمارخانه ها و مشروب فروشی ها بوده،نورالهی به قلبش تابید ،توفیق حق راهش شد؛حملات وجدان فطرت وعقل اورا از صولت و سطوت انداخت ،تمام املاک و اجناس خودرا تبدیل به پول نقد کرد و همه رادر چمدانی جایی دا ،ویک سر به قم به محضر آیت الله العظمی بروجردی رفت،مرجع بزرگ شیعه با چهره باز و لبی خندان پس از اطلاع از وضع وی به وسیلهء خادمش اورا پذیرفت، به آن مردخداگفت آنچه دراین چمدان است حرام قطعی است ،من طاقت حساب و کتاب قیامت را ندارم ،این بارسنگین رااز دوشم بردار .آقا به او فرمود اگرقصد توبه واقعی داری لباس از تن بیرون کن و تنها بایک پیراهن و زیر جامه به تهران برگرد،لباس ازتن بیرون آورد ،؛مرجع شیعه به شدت متاثرشد،توبه اورا جدی یاقت،لباسش رابرگرداند و از مال خالص خوددر آن زمان پنج هزار تومان به او مرحمت فرمود، و وی را به آینده ایی روشن ،پاک،بابرکت نوید داد.

ازحرام باتمام وجود دست کشید،باهمان پول پاک به تهران برگشت ،تمام بساط گذشته راپایان داد،باآن پول بابرکت مشغول کسب حلال شدوضعش به سامان آمد،سخت منقلب شده بود،زن و فرزند رادر راه حق قرار داد، بنیانگذار یکی از جلسات پربار مذهبی شد،به سال هزار و سیصد و هفتاد و یک به پایان عمررسید؛ساعت دوازده شب جمعه چتد لحظه به آخر عمرش مانده بود،باچشمی گریان خطاب به سیدالشهداء کرد،که قسمت عمده ایی از عمرم را خرج دستگاه شما کردم؛دراین لحظه حساس به امید عنایت شمایم زن و فرزند وی گفتند یکباره به گوشه ایی از اطاق خیره شد و سلامی عاشقانه به محضر حضرت امام حسین(ع)داد،وبالبخندی شیرین جان به جان آفرین تسلیم کرد.

آری! عزیزانم راه توبه برای همگان باز است،توبه شستسوی باطن،نورانیت دل ،تصفیه ء اخلاق،پاکسازی ظواهر حیات و اصلاح مال از حرام است، چراازاین تجارت پرسود بهره نگیرییم،وچندروز باقی مانده از عمررااز ظلمت به سوی نور حرکت نکنیم که داشتن تمام ثروت دنیا به ماندن درفضای معصیت نمی ارزد،توبه کنیم که تائب حبیب خدااست:

 

اِنَّ اللَّه َ یُحِبُّ التَّوّابیِنَ….

همانا خداوند توبه کنندگان را دوست دارد.

 

برگرفته از کتاب :نظام خانواده در اسلام

نویسنده:استاد حسین انصاریان

راهکارهای درمان دروغ گفتن کودکان

اگر کودک‌تان زیاد دروغ می‌گوید، به جای نگرانی به ریشه و دلیل دروغ گفتن او توجه کنید تا بتوانید اعتماد دوباره وی را به خودتان جلب کنید. در این نوشته به دلایل دروغگویی در کودکان و راهکارهای مقابله با آن، به اختصار می‌پردازیم.

1-دروغ گفتن برای جلب توجه:
بعضی اوقات، کودکان برای جلب توجه بزرگسالان دروغ می‌گویند. بعضی از والدین توجه به کودک خود را منحصر به زمانی می‌کنند که رفتار مدنظرشان را انجام بدهد.
توجه شرطی به کودک و تحت فشار قرار دادن وی برای انجام کاری بیشتر از توانش، موجب دروغ گفتن کودک برای به‌دست آوردن توجه بزرگسالان و بالاخص والدین می‌شود.

2-روش‌های تربیتی تهدیدآمیز:
اگر عواقب بی‌ادبی و نافرمانی کودک سنگین باشد، او برای پرهیز از روبرو شدن با این عواقب به دروغ متوسل می‌شود.
والدین کودکانی که بخاطر ترس دروغ می‌گویند، باید در روش‌های تربیتی خود تجدید نظر کنند و احساس امنیت کافی را برای گفتن حقیقت فرزندشان فراهم کنند.
در غیر این صورت دروغگویی به عنوان حربه‌ای برای رهایی از شرایط سخت و گریختن از مهلکه در وی نهادینه می‌شود.

3-از دوگانگی ارزش‌ها بپرهیزید:
کودکی که دروغ‌های مصلحت‌آمیز والدین را می‌شنود و یا شاهد رفتارهای دوگانه و ریاکارانه والدین می‌باشد، نمی‌تواند ارزش واقعی راست‌گویی و زشتی دروغ را درک کند.
اگر کودک از شما دلیل دروغگویی سایر بزرگسالان را پرسید، به او توضیح دهید بعضی از افراد به اشتباه به این کار دست می‌زنند و این کار مورد پسند شما و جامعه نیست.

4-سوال‌های بسته از کودک نپرسید:
اغلب دروغ‌های کودکان در مورد کارهایی است که نمی‌خواهند انجام دهند. کودکان برای فرار از سرزنش در برابر سوال‌های بسته، دروغ می‌گویند.
با پرسیدن سوال‌هایی از قبیل «دست‌هایت را شسته ای؟» یا «شیرینی‌ها را تو برداشته ای؟» که جوابش را از پیش می‌دانید زمینه دروغگویی را در او فراهم می‌کنید.

5-روش صحبت خود را اصلاح کنید:
اگر هربار که متوجه دروغگویی کودک خود می‌شوید، پرخاش می‌کنید یا با چسباندن برچسب دروغگویی به فرزند خود، قبح دروغ گفتن را در وی از بین می‌برید، باید بدانید شما دلیل اصلی ادامه دروغ‌های فرزندتان هستید.
به کودک اجازه ندهید فکر کند توانسته سر شما را کلاه بگذارد؛ ولی در عین حال به گونه‌ای با او صحبت کنید که بداند تا حدی شرایط وی را درک می‌کنید.
به طور مثال اگر در مورد انجام تکالیف مدرسه‌اش دروغ می‌گوید، به او بگویید: «ضرورتی ندارد تا دروغ بگویی، مشکلت را بگو تا ببینم چه کاری می‌توانیم انجام دهم”

بادرک شرایط دورغ گفتن فرزندانان ونشان دادن همدلی به آنها قوت قلب بدهید.