بررسی روایت مطلاق بودن حضرت امام حسن مجتبی (ع)
روایات اهل سنت:نقلقول ابن ابی الحدید از المدائني
علي بْن مُحَمَّد بْن عَبْد اللَّه بْن أَبِي سيف أَبُو الحسن معروف به مدائني گفته است: همسران حسن بن علی (علیه السلام) را که شمردم، هفتاد زن بود.
همچنین همسرانی که برای ایشان ذکر کرده:
ابوالحسن مداینی گفته است: حسن زیاد ازدواج مینمود [فرزندانی که نامبرده:]
1- خولة بنت منظور بن زبان الفزارية و مادرش مليكة بنت خارجة بن سنان که از او الحسن بن الحسن به دنیا آمد.
2-و أم إسحاق بنت طلحة بن عبيد الله که از او فرزندی به دنیا آمد به نام طلحة
3- و أم بشر دختر أبي مسعود الأنصاري و نام أبي مسعود، عقبة بن عمر است که از آن زيد بن الحسن به دنیا آمد
4- و جعدة دختر الأشعث بن قيس و اوکسی است که امام را مسموم کرد.
5-و هند دختر [سهيل بن عمرو
6-و حفصة دختر عبد الرحمن بن أبي بكر
7- با دختری از قبیله كلب
8-و دختری از دختران عمرو بن أهتم المنقري ازدواج نمودند
9-و دختری از قبیله ثقيف که از او[شخصی به نام] عمر به دنیا آمد
10-و با دختری از دختران علقمة ابن زرارة
11- ودختری از فرزندان شيبان از آل همام بن مرة که به حسن (علیهالسلام)گفته شده بود که در او رای خوارج دیده می شود و ایشان او را طلاق داد و فرمودند: «من نمیپسندم که به سینهام آتشی از آتشهای جهنم را ضمیمه کنم
روایات اهل شیعه:
روایت اول مرحوم کلینی
مرحوم کلینی در کافی آورده است:
از امام صادق(علیه السلام) نقلشده که فرمودند: قطعاً حسن بن علی (علیهالسلام) پنجاه زن را طلاق داد پس علی (علیه السلام)در کوفه ایستاد و گفت: «ای جماعت اهل کوفه، [دختران را] به ازدواج حسن درنیاورید که او مردی است بسیار طلاق دهنده» در این حین مردی از [قبیله]همدان بهسوی او برخواست و گفت: «بله! به خدا قسم به ازدواج حسن درمیآوریم که او فرزند فرستاده خداست (صلیالله علیه وآله) و فرزند فاطمه (علیها السلام) ، اگر دوست داشت نگه دارد و اگر دوست نداشت، طلاق دهد.»
روایت دوم مرحوم کلینی
و همچنین مرحوم کلینی در کافی آورده است:
نقلی شده از امام صادق (علیهالسلام) که فرمود: قطعاً علی (علیهالسلام) درحالیکه بالای منبر بود گفتند: «به حسن زن ندهید به خاطر اینکه او مردی است بسیار طلاق دهنده» در این حین مردی از [همدان] بلند شد و گفت: «بله! به خدا قسم به ازدواجم درمیآوریم که او فرزند فرستاده خداست و فرزند امیر مؤمنان پس اگر خواست نگهدارد وگرنه طلاق دهد.»
بررسی متن روایت مدائنی
این مطلب که این روایت ازلحاظ عقلی با آنچه پیامبر در مورد حسن بن علی فرمودهاند به همراه برادرشان سید شباب اهل الجنه و… در تعارض است. زیرا؛
حتی خود مدائنی از اسامة بن زید نقل میکند که: (پیامبر من و حسن بن علی را میبرد میفرمود خدایا من این دو را دوست میدارم پس هردوشان را دوست بدار) هرچند سنداً دارای اشکال است- اما چگونه میشود حسن (علیهالسلام) مطلاق باشد با آن تعداد ازدواج و طلاق و مورد غضب خداوند حالا پیغمبر با علمش به آینده بگوید: خدایا او را {که آینده مورد عضب و نافرمانی توست و مبغوض شریعت من} دوست داشته باش! مسائل تاریخی را نیز ضمیمه کنیم دیگر چه جوابی باقی میماند؟
دوم :و اینکه اشکال بعدی در کَم تعداد بودن ذکر نام زنان است شش زن را نام میبرد پنج زن بعدی را هم میگوید از فلان قبیله 59 زن بعدی اسم نداشتند؟ حداقل از کدام قبیله؟
نتیجه بررسی مدائنی:
حال مرسلاتی که خود مدائنی گفته معاصر با زمان صحبتش هم نبوده حتی اگر حرفش حجتی داشته باشد از 120 سال قبل از خود روایت کرده شخصیتی بزرگ، نوه پیامبر (درود خداوند بر ایشان)، سید جوانان بهشت و مطالب ناروایی به او نسبت داده از او بههیچوجه قبول نمیشود.
که دیگر جایی برای اعتماد به نقل او نیست هم از حیث تعارض با روایات جایگاه حسن بن علی و هم از حیث عدم توثیق اش از سوی اهل سنت و هم از احوالات و ارتباطاش که او و مولای او اسحاق موصلی و حتی خود یحیی بن معین از مرتبطین با دربار عباسیان –که دشمنان اصلی شیعیان در آن زمان بودند- می باشند .
اما نکته ای که شایان ذکر است در بررسی شخصیتی مدائنی و نیز برخی نویسندگان دچار اشتباهاتی شدهاند ازجمله مدائنی را از طرفداران و ثناگویان اموی شمردهاند و همچنین وی را با شخص دیگری یکی دانسته و گفتهاند که مسلم (صاحب صحیح مسلم)از او نقل نمی نمود (به خاطر ضعف سخنانش)و…
بررسی روایت اول از کافی:
اول: در سند اسم از احمد بن محمد آمده که مردد بین احمد بن محمد بن خالد برقی است و احمد بن محمد بن عیسی اشعری که او را از قم بیرون کرد که هر دو از اساتید و مشایخ شیخ کلینی بودهاند و احتمال موجود این است که خود برقی راوی باشد چون از محمد بن عیسی در جای دیگری سخنی اینچنین و هم سو با موضوع مطلاق بودن امام مجتبی نقل نشده است و ملاک این دو در نقل متفاوت بوده و در ملاک برقی گنجایشش بیشتر است همانطور که گفتیم.
دوم: از یحیی بن ابی علاء نقلشده است، این نام در کتابهای رجال برای دو شخص آمده است که یکی معروف به «کوفی» است و البته توثیق هم شده و اما دیگری معروف به «رازی» است که موردبحث بوده و توثیق نشده و چگونگی وضعیت وی مجهول است.
فلذا از جهت سندی مجهول و مردود است و قابلیت استناد کردن به این روایت نیست.
بررسی روایت دوم کافی:
در سلسله سند حدیث دو نفر از راویان به نامهای حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعه، قرار دارند که هردو از «واقفیه» هستند و قولشان در صورتی موردقبول است که معارضِ قطعی نداشته باشند و حالآنکه در اینجا معارض وجود دارد؛ زیرا مبغوضیت مطلاق بودن از دیدگاه اسلام و احادیث نورانی مشخص و حدیث پیامبر در رابطه با مطلاق بودن یک شخص که مستحق عذاب الهی است ، هم مؤیّد این مطلب است.
جمعبندی
آنچه دانستیم اینک مدائنی و از متصلین به اسحاق موصلی بودند که در دربار 6 خلیفه عباسی حضور داشت.
حتی روایات شیعه نیز به علت باور و اعتماد شیعه به ائمه خود وسست کردن اعتقادات شیعه جعل شده وسهل انگاری برخی دراعتماد و نقل این روایات را می توان مشاهده نمود علت دوام مطرح شدن این موضوع
این موضوع متناسب با خطر سادات و علویها دامن زده می شد حتی در قرن 10 نیز أحمد بن علی القلقشندی در کتاب صبح الأعشى في صناعة الإنشاء با نقل این قضیه قصد زیر سؤال بردن اعتقادات شیعه امامیه را دارد از آن عبور کنیم در عصر خودمان هم با مطرح کردن این موضوع در برنامهها تلویزیونی و کتب اهل سنت و اینکه از جهت رجالی و مبنایی طبق اهل سنت مردود است میگویند:
روافض قائل به این قضیهاند!
و آنان که پدرانشان روزگاری امام حسن را فردی با صفات رذیله میدانستند حال او را مبری و شیعهای که جای در پای امام خود مینهاده را محکوم به قبول این ماجرا کردهاند!
اگر قدری در لحظه مواجه با این مسئله تامل کنیم این سئوال برای مخاطب پیش می آید چرا این سخنان از زبان معاویه بیرون نیامد؟ او هم عصر امام حسن (علیه السلام) و هم چنین دشمن هوشمند و حیله گری است ، هیچ جایی این چنین سخنی از زبان دشمن هم عصر امام نیز بیرون نیامده چه رسد به پدر ایشان !
هدف اصلی از بیان یک چنین سخنانی ایجاد یک نوع جنگ روانی علیه طرف مقابل است تا وی در اعتقاد خود شک کنداشخاص از پیرامون طرف مقابل پراکنده شوند تا به ناکام گذاشتن طرف مقابل برسند.